- با سیل
- یکنوع باکتری مانند میله باریک است
معنی با سیل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یونانی (معنی لغوی آن پادشاه بزرگ است غیاث) شاهرگ دست شاهمار درافسانه های یونان: سوسمار پردار
فرانسوی چوبک باکتری دراز اندام و کشیده. توضیح باسیلها. قسمی از باکتریها که دراز اندام و کشیده اند و اغلب آنها ناخوشیهای مختلف را موجب میشوند از قبیل باسیل سیاه زخم باسیل کخ و غیره که اولی ناخوشی سیاه زخم را موجب میشود و دومی تولید مرض سل میکند. عده ای از باسیلها نیز در تخمیرات شرکت میکنند
باکتری دراز اندام و کشیده
نوعی باکتری تک سلولی میله ای شکل که بعضی از انواع آن موجب بیماری های مختلف می شود مثلاً باسیل سیاه زخم
کنایه از در عین تنگدستی آبروداری کردن، به ظاهر خود را بی نیاز جلوه دادن
دیگ مسی دهان گشاد که ته آن گرد است
بتکن
خداوند راهها راه شناس طریقت شناس: (در چه کاری ک گفت: می کوبم دهل گفت: کو بانگ دهل ای بوسبل ک) (مثنوی)، دزد راهزن
بی پول
مخوف، هولناک، مهیب
نوعی از بیماری مقعد و بینی، جمع بواسیر
گرانبار سنگین، بلندقدر عظیم القدر با تمکین
ترشروی، اندوهگین
باسلق
خوش ساخت خوشنما
با وجود این مع هذا علاوه بر این
ریشه دار اصیل اصل دار با اصالت با خانواده نجیب شریف مقابل بی اصل
هیکل دار، تنومند
برتر
بخرد خرد ورز عاقل باخرد خردمند مقابل بی عقل
باج بروت پول زور با زور و قلدری و بناحق پول و وجه یا جنس و امثال آن از کسی گرفتن و آن غالبا با (گرفتن) و (دادن) استعمال شود: فلان نه باج سبیل می گیرد و نه باج سبیل میدهد
از راه برطریق برمنوال بروجه. توضیح لازم الاضافه است
اصل دار، شریف، اصیل، نجیب، آزاده نژاد، اصل دار، اصل پاک، استخوٰان دار، پاک سرشت، نژاده، پاک فطرت
کنایه از آنچه مردم قلدر و زورگو به زور و جبر از کسی بگیرند
رشته نخی یا ابریشمی برنگ زرد یا سفید که افسران روی دوش و جلو سینه آویزان می کنند
((جِ س ِ))
فرهنگ فارسی معین
با زور و قلدری و به ناحق پول و وجه یا جنس و امثال آن از کسی گرفتن و آن غالباً با «گرفتن» و «دادن» استعمال شود
دستگاه فرستنده امواج الکترو مغناطیسی که بدون نیاز به ارتباط از راه سیم کار می کند
رشته ای به رنگ زرد یا سفید که افسران روی دوش و جلوی سینه آویزان می کنند
دستگاهی که امواج صوت را بدون سیم از محلی به محل دیگر انتقال می دهد، ویژگی چنین دستگاهی مثلاً تلفن بی سیم، تلگراف بی سیم
رشتۀ نخی یا ابریشمی به رنگ زرد یا سفید که افسران روی دوش و جلو سینه آویزان می کنند
Airily
Disinclined, Jaded, Reluctantly, Unwilling
воздушно